تحریمها و تصویرها

یادداشتم برای سرمقاله روز یکشنبه 27 مردادماه روزنامه دنیای اقتصاد درباره اهمیت جنبش ضد تحریم:

این یادداشت را با یک خاطره شروع می‌کنم. پاییز سال 1382 بود. در دانشگاه ویسکانسین در برنامه سفیران بین‌المللی داوطلب شده بودم تا در مدارس و دانشگاه‌ها درباره ایران صحبت کنم. یک معلم کلاس دوم ابتدایی از یک شهر کوچک در شمال ایالت، با 892 نفر جمعیت، دعوت کرد تا برای کلاسش، بیست تا سی نفر دانش آموز 8 تا 9 ساله درباره ایران صحبت کنم.
اسلایدهای من عکس‌هایی بود که از ایران با خودم آورده بودم با چند یادداشت درباره نوروز، اعیاد و مراسمی مانند عروسی و سنت‌های ایرانیان. معلمشان هم یک‌سری اسلایدها و تصاویر بر اساس آنچه در رسانه‌ها پیدا کرده بود برایشان آماده کرده بود که شامل تصاویری از راهپیمایی‌ها و سوزاندن پرچم آمریکا بود. وقتی صحبتم تمام شد، معلمشان پرسید خب چی یاد گرفتید؟ یک پسر هشت ساله گفت: «اینکه تلویزیون واقعیت را نمی‌گوید، همه عکس‌های شما سیاه بود و همه عکس‌های این آقا رنگی.» تصویری که رسانه‌های بین‌المللی از ايران در ذهن‌های مردم کشورهای آمریکای شمالی و اروپا ساخته‌اند، تحریم‌ها را علیه ایران ممکن ساخته است.
جنبش مدنی ضد تحریم در واقع به جنگ سیاست‌هایی می‌رود که به‌واسطه این نوع تصویرها و ایجاد نفرت از ایران ممکن شده‌اند و در گام اول باید پیام‌رسان دردها و رنج‌هایی باشد که این تحریم‌ها به مردم کوچه و بازار تحمیل‌کرده است. شکی نیست، مردم ساده‌ای که دور از هیاهوی سیاست به زندگی خود مشغولند، قربانیان اصلی این تحریم‌ها هستند. در سال‌های گذشته به‌دليل برخي مواضع خاص، رسانه‌های غربی خوراک تبلیغاتی خوبی علیه ایران داشته‌اند که به آنها در سیاه نمایی تصویر ایران کمک بسیار کرده است. امروز وقت آن رسیده است که این تصویر به چالش گرفته شود و حقایقی درباره ایران بیان شود که کینه‌توزان همواره در مخفی کردن آن کوشیده‌اند.
ایران سرزمین شگفت‌انگیزی است با مردمی شگفت‌انگیز. به‌عنوان ایرانیان، قطعا ما خوبی‌ها و بدی‌هایی داریم که جمع آنها هویت ما را می‌سازند. باورهایی هم داریم که می‌توان آنها را در عرصه‌های تاریخ و منطق به چالش کشید. با این حال بنا به رویدادهای تاریخ معاصرمان در این منطقه آشوب‌زده ما یکی از دو ملتی هستیم که بیش از یکصد سال است در راه رسیدن به جامعه‌ای مدنی و برخاسته از ارزش‌ها و باورهای بومی خود کوشیده‌ایم. در این راه با برخی از این باورها وداع کرده‌ایم و باورهای جدیدی برگزیده‌ایم. اشتباه بسیار کرده‌ایم و خطا کم نداشته‌ایم، بعضا به مسير عوام‌گرايي غلطيده‌ايم و با انتظارات غیر‌واقع بینانه، فرصت‌های بسیاری را از دست داده‌ایم. با این حال حرکت ما همواره رو به جلو بوده است.
شاید جالب باشد که یادآور شویم با تمام محدودیت‌ها و تمام انتقادها ما تنها کشوری هستیم که بیش از سه دهه است در این منطقه انتخابات برگزار کرده‌ایم و امروز می‌توانیم ادعا کنیم در کشور ما دولت‌هاي محلی و ملی منتخب مردم هستند. قطعا در این زمینه جای پیشرفت داریم و می‌توانیم شاخص‌های مردم سالاری را بهبود ببخشیم؛ ولی می‌دانیم فرق رای دادن در انتخابات شورای شهر با مجلس يا ریاست‌جمهوری چیست. دنیایی که برگزاری انتخابات در عراق پر آشوب و افغانستان بی‌ثبات را جشن می‌گیرد یاد گرفته است که از انتخابات ایران صرفنظر کند. امروز می‌توان و باید به این دنیا یادآور شد که فرآیند انتخابات در ایران بسیار عادلانه‌تر و رقابتی‌تر از کشورهای همسایه‌اش بوده است که جزو متحدان دولت‌های غربی به شمار می‌آیند.
امروز جنبش ضد تحریم می‌تواند آغازگر تعاملی باشد که واقعیت‌های جامعه ایران را در همه سطوح با جهان در میان بگذارد. موفقیت این جنبش در به چالش کشیدن تحریم‌های غیر‌انسانی علیه ایران در گرو موفقیتش در ایجاد چنین تعاملی خواهد بود. این جنبش می‌کوشد که تعامل ایران و جهان را از سطح دولت به دولت به سطح مردم به مردم گسترش بدهد و باعث شود مکالمه بین ایران و جهان در همه سطوح و بین همه اقشار جامعه روی دهد. تنها با چنین مبادله‌ای است که می‌توان تصویر فعلی ایران را در اذهان جهانیان در هم شکست و توان کینه توزان را در دشمنی با ایران کاهش داد. نباید فراموش کرد که فرصتی که این روزها با انتخابات اخیر در اختیار ایران و کشورهای طرف مذاکره با ایران برای رسیدن به یک توافق سازنده قرار دارد، باعث نگرانی بسیاری از کشورها و گروه‌های سیاسی شده است. ایشان نه از صلح، بلکه از تنش بین ایران و کشورهای غربی سود می‌برند و لحظه‌ای را برای گل آلود کردن آب از دست نداده و نمی‌دهند. این روزها یادداشت‌ها و سرمقاله‌های بسیاری در رسانه‌های غربی منتشر می‌شود که در دفاع از منافع این گروه‌ها می‌خواهند که در هر توافقی با ایران منافع اسرائیل یا بحران سوریه را هم در نظر بگیرند. ایشان با افزودن به محدودیت‌ها و انتظارات در این مذاکرات می‌کوشند تا رسیدن به توافق را برای هر دو طرف غیر‌ممکن سازند. از این دید جنبش مدنی ضدتحریم حرکت مردم ایران است برای مبارزه با جریان اطلاعات منفی و مغرضانه بر علیه ایران. در صورت موفقیت این جنبش با گسترش جبهه تعامل ایران و جهان امکان آنکه دشمنان این سرزمین و مردمش بتوانند بار دیگر ایران را در صحنه بین‌المللی منزوی کنند، کاهش پیدا می‌کند و عرصه سیاست خارجی با خروج از انحصار دولت‌ها به صحنه تعامل ملت‌ها در عرصه فرهنگ و دانش تبدیل می‌شود. جایی که ایران با فرهنگ غنی‌اش قوی است و دشمنانش ضعیف. حرکت فرخنده‌ای آغاز شده است، باشد که دستاوردهای فرخنده‌ای هم برای سرزمین ما به ارمغان داشته باشد

تحریمها و دولتی تر شدن اقتصاد ایران

در ستون نگاه صفحه اندیشه اقتصادی روزنامه دنیای اقتصاد به چاپ رسیده است.

ده روز پیش مهمان کمیسیون فضای کسب و کار و کمیسیون تولید در اتاق بازرگانی تهران بودم و درباره نهادهایی مانند بازار و مفاهیمی مانند رقابت پذیر در ایران صحبت می کردم و رتبه کشورمان را با کشورهای همسایه ای مانند قطر، ترکیه، آذربایجان و ارمنستان مقایسه می کردم. در پایان صحبت آقای مهندس رادمهر، معاونت محترم وزارت صنعت و معدن که در جلسه شرکت داشتند، خبر دادند که شرکت دولتی بازرگانی کالا و شرکت پرورش دام مجددا فعال شده اند و جذب نیرو کرده اند و در حال انجام واردات مواد غذایی مورد نیاز هستند، از آنجمله ایشان اعلام کردند که دولت نه میلیون تن غله وارد کشور کرده است. انجام اینکار را دولت جزء پیروزیهایش در مقابله با تحریمها می شمارد و بسیاری از دولتمردان از موفقیت خودشان در دور زدن تحریمها خوشحال هستند. برای بسیاری از حضار که از بخش خصوصی آمده بودند این خبر تلخی بود و نشان پایان یک دوره از حضور بخش خصوصی در تجارت خارجی.

بسیاری از بازرگانان بحق می پرسند که اگر دولت امکانات و اعتبارات بانکی لازم برای این حجم از واردات را در اختیار دارد چرا بجای آنکه آنها را در اختیار شرکتهای خصوصی قرار دهد، آنها را در اختیار یک شرکت دولتی قرار داده است که مجددا احیاء شده است. کمتر دولتمردیست که متوجه باشد این موفقیت در دور زدن تحریمها در واقع جابجا کردن اثر آنها از تجارت خارجی به روند نهادسازی در کشور است. در واقع دولت موفقیت چند سال گذشته را در ارتقاء نقش بخش خصوصی در واردات و درگسترش زیرساختهای تجارت خارجی را قربانی کرده است تا بتواند واردات کالا را منحصرا انجام بدهد. اینجاست آن اثر دیگر تحریمها و وضعیت فعلی روابط خارجی را بر اقتصاد کشور می توانیم مشاهده کنیم.

تحریمها معمولا باعث قطع مبادلات اقتصادی نمی گردند، بلکه هزینه آنها را افزایش می دهند. بخش خصوصی برای جبران این افزایش هزینه ناگزیر است که در قیمتهای مختلف حجم کمتری از کالاها و خدمات را نسبت به گذشته ارائه کند، یا بعبارت دیگر تابع عمومی عرضه کالا و خدمات در جامعه کاهش می یابد. این کاهش باعث افزایش قیمت تعادلی در بازارها می شود، امری که مصرف کنندگان آنرا خوش ندارند و نارضایتی ایشان باعث واکنش دولتها می شود. اینجاست که دولت وارد عمل می شود.

دولت با استفاده از زیرساختهای بانکی، که دولتی هستند، و ارتباطاتی که در سطح دولتها وجود دارد، موافقت دولتهای دیگر را جلب می کند تا بتوان مواد مورد نیاز کشور را وارد کند و از افزایش قیمتها جلوگیری نماید. برای انجام این کار دولت از اعتبارات عمومی و بودجه کشور استفاده می کند و در واقع یک یارانه پنهان را پرداخت می نماید. توانمندیهای دستگاه دولتی و منابعی که در اختیار دارد به این معنا نیست که در امر واردات کارآمد یا کارآ خواهد بود. زمانیکه شما بازیگر بازار نباشید نیازی نیست که کارآمد باشید. در شرایط انحصاری فعلی و فارغ از رقابت بخش خصوصی شرکتهای دولتی انگیزه ای برای کارآمد بودن ندارند. در نتیجه امر واردات انجام می شود و مرحله توزیع آغاز می شود، که باز دولت در آن نقش پررنگی را بازی خواهد کرد و اولویتهای دولتمردان در کنار نیازمندیهای بازار و یا مرجح به آنها مکانیسم توزیع را تعیین خواهند کرد.

جامعه ما با کمی ها و کاستیهای اقتصاد دولتی و بخش دولتی آشناست و خاطرات ناکارآمدیهای ذاتی این بخش که علیرغم نیت نیک دولتمردان روی می دهند برای بسیاری هنوز تازه است. در شرایط فعلی استفاده از تحریمها برای بازگرداندن اقتصاد دولتی و انحصارات دولتی در واقع نهادینه کردن هزینه ناشی از این تحریمهاست و پایدار کردن اثرات منفی آنها. اقتصاد ما برای شکوفایی به بخش خصوصی پویا نیاز دارد و نه به بازگشت انحصاراتی که دهه ها صرف شکستن آنها شده است، نگذاریم اقتصاد دولتی یادگار تحریمها برای اقتصادمان باشد.

پ.ن. وقتی یادداشت را فرستادم ده روز از این جلسه می گذشت ولی وقتی چاپ شد از دو هفته گذشته بود. در همین رابطه هم با تجارت فردا مصاحبه ای کردم که اینجا می توانید بخوانید.

وب‌نوشت روی WordPress.com. قالب Baskerville 2 از Anders Noren.

بالا ↑

%d وب‌نوشت‌نویس این را دوست دارند: