کلا جام جهانی همه را به هیجان می آورد. مردم حرفهایی می زنند که مورخین پس از نبردهای بزرگ و جنگهای جهانی به زبان می آورند. جایی که آلن فینکل کرا متفکر محافظه کار فرانسوی شکست تیم فوتبال فرانسه در جام جهانی را نشانه زوال و انحطاط اخلاقی فرانسه می داند و از آن بعنوان پیروزی مصرف گرایی و نابودی ارزشهای جامعه یاد می کند، بازی اوروگوئه و غنا می تواند یک پارادوکس اخلاقی باشد.
امروز موضوع داغ بحث فوتبال خطای هندِ سوارز است. مدافع اوروگوئه ای یک بار توپ را از دروازه عقب زد در برگشتش ناچار شد از دستهایش استفاده کرد. غنا ضربه صد در صد گل را از دست داد. سوارز با گرفتن کارت قرمز از زمین اخراج شد و غنا به یک ضربه پنالتی رسید، که گل نشد. حالا دوستان دو دسته هستند یک دسته حرکت سوارز را غیر اخلاقی می دانند و ناعادلانه. گرچه خودشان هم می گویند که در چنین شرایطی همین کار را می کردند. دسته دوم کار سوارز را بد می دانند ولی می گویند که کارت قرمزی که گرفت تنبیه او بود و غنا هم یک ضربه پنالتی گرفت. تنبیه سوارز در مقایسه با فرار دروازه بان آلمان از تنبیه، که گل خورده را از داور پنهان کرد، عادلانه است. اما در مقایسه با امید میلیونها آفریقایی که از بین رفت ناچیز است.
احتمالا سوارز در اروگوئه یک قهرمان ملی است. اوروگوئه ایها می دانند که کارت قرمز او باعث پیروزی تیمشان شد. اما همچنان کار او اشتباه است. اما آیا کار او غیر اخلاقی بوده است؟ سوارز یک مدافع است وظیفه او دفاع از دروازه است، اما فوتبال بازی سر و پاست، نه دست.
حالا اگر سوارز مدیر یک شرکت مالی بود که می کوشید ارزش سهامش را حفظ کند و پس از یکی دوبار تلاش تصادفا اطلاعات پنهانی دریافت می کرد که باعث می شد بتواند ارزش سهام را بالا ببرد. سهامداران شرکت او را یک قهرمان می دانستند چون این اتفاق به «نفع» ایشان بود. اما این اقدام همچنان غیر قانونی و خلاف بود. بازاری که اینگونه شکل بگیرد محکوم به شکست است. اشکال این است که قهرمان شدن همه کاری را اخلاقی نمی کند. شاید مهمترین عیب کار سوارز این باشد که مرز را به جایی می برد که تقریبا همه آنرا خاکستری می بینند. گرچه همه می دانند در موقعیت مشابه خودشان همین کار را خواهند کرد.