یادداشت این هفته ام برای روزنامه فرهیختگان اختصاص به بودجه دارد.
بودجــــه ســـال 1395 بررسی شده و کلیات آن به تصویب رسیده است. در ادامه تحولات درونی سیاستگذاری اقتصادی در کشور، در بودجهی اعطای یارانه به بخش عمده دهکهای درآمدی حذف شده است. این رویداد فرخندهای است که باید به رقمزنندگان آن تبریک گفت. در شرایطی که کشور از انجماد منابع مالی رنج میبرد، تخصیص منابع به برنامههای رفاهی بدون تعیین گروههای هدف تنها اتلاف منابع است. هدفمندی یارانهها برنامهای است که با هدف تسهیل هدفمندی تخصیص منابع کشور به برنامههای رفاهی و حداکثرسازی تاثیر اقتصادی آنها معرفی شد ولی در دست عوامگرایان به ابزاری برای کسب آرا و سیاستبازی تبدیل شد.
در عمل اجرای این برنامه به افزایش نقدینگی در گردش، کاهش تمایل به مشارکت در نیروی کار در مناطق روستایی و افزایش شدید تورم بدل شد. اندکی بعد از آغاز اجرای برنامه هدفمندی در نتیجه تورمی که به 60 درصد رسید ارزش واقعی یارانهها به کمتر از نیم کاهش پیدا کرد. قطعا برای بسیاری هر ارزشی که بیشتر از صفر باشد بهتر از صفر است ولی در اقتصاد برنامههای رفاهی تورمزا نهتنها که رفاه اقتصادی به دنبال ندارند بلکه ثبات اقتصادی را نیز برهم میزنند.
در روزهایی که دولت کنونی آماج حملات سیاسی است و عوامگرایان سعی در زنده کردن شعارهای سابق دارند چه خوب است که شاهد هستیم دولت و مجلس با درک موقعیت و واقعیت کنشها و واکنشهای اقتصادی، تصمیم جدی به اصلاح برنامه هدفمندی یارانهها گرفتند. منابعی که به این ترتیب آزاد میشوند صرف جذب سرمایهگذاری و توسعه اقتصادی کشور خواهد شد.
تحول فرخنده دیگر که نتیجه آن را در بودجه میتوان دید، ایجاد پایگاه اطلاعاتی رفاه خانواده برای جمعآوری اطلاعات با استفاده از ساختارهای جدید مدیریت ابردادههاست. استفاده از این آمار و اطلاعات و تبیین الگوهای رفتاری در جامعه باعث میشود ضمن کمیسازی اثر سیاستهای اقتصادی به سوی سیاستگذاری کارآ، در عرصه اقتصاد حرکت کنیم. این تغییر درنهایت میتواند ساختار بحث و تبادلنظر درباره سیاستگذاری اقتصادی در جامعه را متحول کند و باعث شود که نه از دیدگاههای سیاسی بلکه از جایگاه سنجش کارایی و تاثیر سیاستهای برگزیدهشده بر اقتصاد کشور، درباره آنها صحبت کنیم.
در حال حاضر برخی بهویژه سیاستمدارانی با کارنامه ضعیف مدیریتی و عملکرد دهشتناک اقتصادی، درباره یارانهها نه از منظر اقتصادی بلکه از منظر جذب آرا در فرآیند انتخابات استفاده میکنند. حال آنکه ایشان درباره آثار اقتصادی چنین سیاستهایی نه اطلاعات لازم را ارائه میکنند و نه مایلند بحثی درباره سنجش کارایی این سیاستها داشته باشند. نگاهی به وضعیت امروز کشورهایی مانند ونزوئلا که برنامههای رفاهی عوامگرایانه در آنها بهرغم کاهش درآمدهای نفتی ادامه یافت، نشان میدهد چنین سیاستهایی درنهایت فقر مطلق طبقات کمدرآمد و دوقطبی شدن فضای اقتصادی کشور را به دنبال خواهد داشت.
هدفمندی پرداخت یارانه نقدی برنامهای است در جهت تقویت بنیه اقشار کمدرآمد و تعدیل توزیع درآمد در جامعه بیآنکه میلیاردها ریال بیهوده خرج اعطای یارانههای مشابهی به خانوادههای دهکهای بالای درآمدی بشود. برخلاف آنچه که سیاستزدگان عرصه اقتصاد خواهند گفت این گام اصلاحی به هیچوجه کاهش قدرت خرید اقشار کمدرآمد را به دنبال نخواهد داشت و با کنترل نرخ تورم که این روزها امید تکرقمیشدنش را داریم، به کارایی برنامههای رفاهی میافزاید. درواقع آنچه که روی داده است یکی از جدیترین اقدامات انجامشده در سالهای بعد از پیروزی انقلاب در تامین رفاه اقشار کمدرآمد همراه با حفظ ثبات اقتصادی بوده است.
برنامههای رفاهی ناکارآمد تنها تورم لجامگسیخته و دولتی ورشکسته را به ارمغان خواهند آورد، در این روزهای کاهش بهای نفت و درآمدهای نفتی باید خوشحال بود که سیاستمداران درصدد تکرار تجربه ونزوئلا نیستند. حذف دهکهای بالای درآمدی از برنامه یارانهها، گامی مثبت است که خبر از تدبیر اقتصادی و شهامت سیاسی میدهد.