در بخش اول این سری از یادداشتها درباره نام٬ عنوان و عکس صحبت کردیم. حالا درباره معرفی صحبت می کنیم. بخش معرفی لینکداین مهمترین ابزارو فضای خلق برند شخصی شماست. این بخش از پروفایل شما بیشتر از سایر بخشها خوانده می شود و تصویری از شما بعنوان یک کارشناس و فعال اقتصادی ارائه می دهد. قبل از آنکه شروع به نوشتن آن بکنید اول از خودتان بپرسید:
این معرفی قرار است درباره شما چه بگوید؟ مخاطب شما در نوشتن این معرفی کیست؟ شما می خواهید آنها چه کاری را بعد از خواندن این معرفی انجام بدهند؟ شما را استخدام کنند؟ از خدمات و محصولات شرکت شما استفاده کنند؟ یا در شرکت شما سرمایه گذاری کنند؟
فراموش نکنید که این معرفی درباره آنچه که هستید و آنچه که کرده اید می باشد٬ نه آنچه که می خواهید باشید یا می خواهید انجام بدهید. اسیر سندروم سوپرمن هم نشوید. شما قرار نیست در همه کاری خوب باشید. اگر چنین ادعایی کنید کسی باورتان نمی کند. پس روی تجربه کاری خودتان تمرکز کنید. در این معرفی نکات ذیل را می توانید بگنجانید و خوب است که حتما آنها را ذکر کنید. اول آنها را برای خودتان فهرست وار بنویسید.
دستاوردها: شما چه دستاوردهایی داشته اید؟ از کارهایی بگویید که انجام داده اید و ارزشی که داشته اند. بعنوان مثال:«اولین گروه برنامه ریزی بلندمدت را در شرکت تشکیل دادم تا برای افقهای یک سال٬ سه ساله٬ پنج ساله و ده ساله برنامه ریزی داشته باشیم». یا «با اصلاح نظام مدیریت فروش ۱۵ درصد به درآمدهای شرکت افزودم و ۱۰ درصد از هزینه ها کاستم». خیلی خوب است که این حرفها در بقیه پروفایل با ارائه مستندات تایید بشوند.
ارزشهایتان: ارزشها و چهارچوبهایی که درفعالیت و محیط کاری از آنها بهره می برید چیستند؟ بعنوان نمونه «علیرغم چالشها با بهره برداری از تواناییهای همکاران و ارتقاء کیفیت خدمات ارائه شده به مشتریان همیشه با خوش بینی و امید به آینده در خدمت اقتصاد کشور عزیزمان بوده ام » این جمله خوش بینی و مدیریت شما را می رساند. یا «با اعتقاد به مدیریت دانش بنیان براساس تحلیل داده ها و طبقه بندی روند تحولات بازارها همیشه آماده مواجه با نوسانات اقتصادی هستیم».
تواناییهایتان: کارهایی را ذکر کنید که بهتر از بقیه انجام می دهید. بعنوان مثال «در شرکت با توجه به توانایی درک شرایط پیچیده و یافتن راه مناسب همیشه مذاکره با مشتریان یا طرفهای تجاری به من واگذار می شود. من این توانایی را دارم که با توجه به محدودیتهای موجود و تواناییهای شرکت به یک توافق پایدار با طرفهای تجاری شرکت برسم». کلا در این بخش خواننده می فهمد شما چه کاری را می توانید انجام بدهید.
واقعیتها: ویژگیهای جالبی را که دارید و می توانید آنها را با عدد و رقم بیان کنید در معرفی قرار بدهید. «برنده ۶ جایزه بین المللی از انجمن کنترل کیفیت محصولات پتروشیمی کشور آلمان» یا «مسلط به سه زبان انگلیسی٬ ترکی استانبولی و عربی». اینجا باید عدد و رقم ربط به پیام اصلی داشته باشند. مثلا اگر ۱۰ کیلو وزن کرده اید ربطی به پروفایل ندارد. ولی اگر یک مربی تربیت بدنی هستید که ورزشگاه و برنامه ورزشی خود را راه اندازی کرده است آن وقت «هنرجویان تحت نظر من بطور متوسط ۱۰ کیلو وزن کم کرده اند» هم یک واقعیت است و هم یک عدد قابل ذکر.
نقاط تمایز: حالا ویژگیهایی که باعث تفاوت شما با بقیه همکارانتان می شود را فهرست وار بنویسید. «کار شبانه روزی» یا «اولویت دادن به قدردانی از اعضای تیم و مشتریانی که با اعتماد به شرکت ارائه این خدمات را ممکن می کنندّ».
آنچه که این ویژگیهای شما را تایید می کند: اینجا اولین نکته ای که به ذهن می رسد جوایز است. حالا اگر این متن را به فارسی برای خواننده ایرانی می نویسید٬ ممکن است که او بداند درباره چه حرف می زنید. ولی به زبان انگلیسی اگر دارید جوایز و الواح دریافتی را فهرست می کنید از خودتان بپرسید آیا کسی درباره این جایزه در خارج از کشور می داند؟ آنرا کمی معرفی کنید تا خواننده ناآشنا با اهمیت آن آشنا بشود.
حالا می خواهید معرفی را نهایی کنید. اول تصمیم بگیرید که آیا می خواهید معرفی را از زبان شخص اول بنویسید یا شخص سوم. این انتخاب شماست ولی شخصی را انتخاب کنید که داستان شما را جذاب تر می کند. اول با یک گزاره هیجان انگیز شروع کنید تا توجه خواننده را جلب کند. بعد جزییات را مطابق بخش قبلی بنویسید. و در پایان به خواننده بگویید چکار می خواهید بکند. آیا می خواهید شما را استخدام کند؟ یا می خواهید با شرکت شما کار کند؟شما فقط ۲۰۰۰ حرف یا کاراکتر دارید پس در نوشتن دقت کنید که هم متن سازگار باشد و هم روان.
اگر به زبان انگلیسی مسلط نیستید حتما از کسی که با زبان انگلیسی و کاربردهایش در فضای کاری شما آشناست٬ بخواهید این متن را بخواند و اصلاح کند. از ظرافتهای زبان غافل نشوید. بعنوان مثال اگر شما در مقاطع پیش از دیپلم تدریس می کنید و معلم یا دبیر هستید از teacher یا educator استفاده کنید. اگر مقاطع بعد از دبیرستان تدریس می کنید آنوقت باید از عناوین دیگری استفاده کنید. بعنوان مثال استاد پاره وقت مهمان Adjunct Professor یا Adjunct Instructor می باشد. استاد تمام وقت مهمان Visiting Professor است که می تواند رتبه هم داشته باشد: مربی (Instructor)٬ استادیار (Assistant Professor)و غیره…. چون دیکشنری یا فرهنگ لغت ترجمه ای برای یک واژه می آورد به این معنا نیست که آن واژه همان کاربردی را که شما می خواهید دارد.
در پایان: معرفی آدمهای موفق و مدیران برتری را که اسمشان را شنیده اید بخوانید. همیشه شروع مناسبیست. خودتان باشید نه یک کلمه بیشتر و نه یک کلمه کمتر.
نمونه یک معرفی خوب:
بعد از اینکه فهمیدم هیچوقت در لیگ برتر فوتبال بازی نخواهم کرد و به تیم ملی دعوت نخواهم شد (البته بعنوان یک فوتبالیست هیچوقت در سطح لیگ نبودم) تصمیم گرفتم کاری پیدا کنم. متوجه شدم که پیدا کردن کار رویاییم اصلا آسان نیست. پس تعجبی ندارد که امروز مفتخر و مسرورم که در صنعتی کارمی کنم که به افراد جامعه کمک می کند به آرزوهای کاری و شغلیشان برسند.
حتی بعد از ۱۰ سال کار در این آژانس کاریابی هنوز به اندازه روز اول از پیدا کردن یک فرد مناسب برای یک موقعیت کاری یا اعلان یک موقعیت کاری جدید خوشحال می شوم. من همیشه خود را شریک مدیران و کنشگرانی می دانم که به آژانسم می آیند تا با شرکت در دوره های آموزشی ما بهتر بشوند و به موقعیت شغلی که آرزو دارند برسند. آنها به من انگیزه می دهند تا مربی و مدیر بهتری باشم و همیشه بخواهم که بنگاهی فعال تر و کارآمدتر داشته باشم.
در کنار این کار هیجان انگیز یک عضو فعال جامعه هم هستم. و در فعالیتهای خیریه با هدف کمک به خانواده های بی سرپرست و ایجاد فرصت برای کودکان خانواده های کم درآمد شهرمان شرکت می کنم. هر سال من یک دوره آموزشی سه روزه رایگان برای خانواده های تحت سرپرستی موسسات خیریه همکار با بنگاهم برگزار می کنم تا به کاریابی سرپرستان این خانوارها کمک کرده باشم.
تواناییهای من پیدا کردن و پرورش استعدادهای مدیریتی٬ ارزیابی کارآیی نیروی کار٬ استخدام مدیر اجرایی مناسب و پیدا کردن بهترین عضو ممکن برای تیم کارشناسی شماست. به اینها باید بهینه سازی فرآیند استخدام٬ مدیریت ریسک استخدام افراد تازه و ایجاد بانکهای اطلاعاتی از افراد و کارشناسان مناسب نیازهای حرفه ای مشتریانم را باید اضافه کنم
جالب است نه؟ خودتان باشید و درباره خودتان حرف بزنید.