سرمقاله ام براي روزنامه فرهيختگان روز چهارشنبه كه باز درباره موضوع احياي صنعت هواپيمايي كشور است.
از خرید هواپیما از شرکت ایرباس نوبت به امضای تفاهمنامه ای با شرکت بویینگ برای خرید یکصد فروند هواپیما از این شرکت رسید. نیمی ازاین سفارش هواپیماهای بویینگ ۷۳۷ و هواپیماهای دریم لاینر و بقیه سفارش هواپیماهای پهن پیکر هستند. صنعت هواپیمایی ایران مرکز توجه تحلیلگران و کنشگران جهانی این صنعت شده است. با دوستی که در فوروم هوایی پاریس شرکت کرده بود صحبت میکردم دو قول متفاوت را برایمان نقل کرد. اولی از آلکساندر ژونیاک، مدیر سابق ایرفرانس و رئیس فعلی یاتا بود. آقای ژونیاک باور دارد که مقدر است ایران ایر چهارمین هواپیمایی منطقه خلیجفارس شود و شرکتهای هوایی امارات، قطر و الاتحاد را به چالش خواهد کشید.
البته او باور دارد که ایران ایر بدون نوسازی ناوگان و بازسازی زیرساختهایش به این جایگاه نخواهد رسید. در برابر این خوشبینیها و پیشبینیها واکنشهای مدیران صنعت در منطقه هم جالب است. پاول گریفیث، مدیر عامل فرودگاه دبی، در همین جلسه ضمن استقبال از ورود ایران ایر به صحنه رقابتهای منطقهای تاکید کرده است که دبی اصولا در صنعت هواپیمایی از جانب تهران احساس خطر نمیکند.
اطمینان مدیرانی مانند گریفیث بیپایه نیست. خرید هواپیما و نوسازی ناوگان یک شبه شرکتهای هواپیمایی ورشکسته را متحول نکرده و نمیکند. این درست است که شرکتهایی مانند امارات و قطر در صف اول خریداران آخرین مدلهای هواپیماهای مسافری پهن پیکر هستند ولی خرید هواپیما تنها بخشی از استراتژی این شرکتها برای رقابت در بازار جهانی است. در کنار خرید هواپیما استفاده از شیوههای مدرن برند سازی، بازاریابی، فروش بلیت، قیمت گذاری و مشارکت با سایر هواپیماییها هم وجود دارد.
مدیران امارات و خطوط هوایی قطر سهم خوبی در بازارهای جهانی به دست آوردهاند و آن را تثبیت کردهاند. برای تثبیت این سهم ایشان از تاکتیکهایی مانند ارائه خدمات ممتاز، خرید خطوط هوایی منطقهای در اروپای شرقی و آفریقای شمالی، استخدام گروههای پروازی از سراسر جهان و گسترش فرودگاههای پایگاهشان در دبی و دوحه بهره بردهاند.کارکرد و دستاوردهای ایشان به ما و مدیران فعلی ایران ایر یادآور میشود که به صرف داشتن هواپیمای نو نمیتوان سهم بزرگی در بازار منطقهای داشت.
خرید هواپیماهای ایرباس، بویینگ و ایتیآر میتواند تمام استراتژی دولت و شرکت ایرانایر برای احیای جایگاه ایران در صنعت هواپیمایی منطقهای باشد. درکنار این خریدها احیای برند ایرانایر و جلب اعتماد به صنعت هواپیمایی ایران، بازاریابی و بهرهبرداری از استراتژیهای مدرن قیمتگذاری نیز لازم و ضروری است. شاید دولتمردان باور کردهاند که صرف خرید این هواپیماها دستاورد بزرگی است.
شکی نیست که در روزهای بعد از برجام درهای تجارت باز شدهاند و سدهای تحریم برداشته شدهاند. خرید این هواپیماها دستاوردی است برای دولتمردانی که سختکوشانه مذاکرات هستهای را پیگیری کردند تا برجام حاصل آن باشد. ولی برای آنکه این هواپیماها دستاوردی برای صنعت هواپیمایی ایران باشند تا شرکتهای منطقهای را به چالش بکشند، این تازه آغاز راه است.
نظر شما در مورد این نوشته چیست؟