زنان و اقتصاد ایران

اولین یادداشتم در سال 1395 برای روزنامه فرهیختگان که به مناسبت روز زن است.

به‌رغم دستاوردهای ستودنی ایران در آموزش زنان مشارکت ایشان در اقتصاد کشور هنوز در حد مطلوب نیست.
دو شب پیش موفق به دیدن فیلم «او نام مرا ملاله گذاشت» شدم؛ فیلمی درباره دختر نوجوانی که به‌خاطر اصرار به ادامه تحصیل هدف گلوله طالبان قرار گرفت و تا پای مرگ پیش رفت. امروز ملاله یوسف زی یک چهره جهانی، برنده جایزه صلح نوبل و یک حامی آموزش برای زنان و دختران است.
حق آموزش و ادامه تحصیل مستقل از جنسیت، نژاد، ملیت و مذهب یک حق فراگیر و ابتدایی است. در حالی که این فیلم را می‌دیدم زنان آموزگار و معلم ایران را به یاد آوردم و دختران و بانوان دانش‌آموز و دانشجویانش را. در حالی که تندروها در کشورهای همسایه و در قاره آفریقا در حال منع دختران از ادامه تحصیل هستند و تحصیل را برای ایشان حرام می‌دانند، نزدیک به 60 درصد جمعیت دانشجویی را در ایران زنان تشکیل می‌دهند. شاید برخی با بحث درباره علت حضور زنان در دانشگاه‌ها و مدارس کشور آن را یک دستاورد ندانند و شاید چون این رویداد را به‌عنوان یک دستاورد باور نداریم ملاله که در شجاعتش شکی نیست، چهره مبلغ آموزش زنان در جهان اسلام شده است و نه یک بانوی ایرانی. با این حال حتی اگر درباره علت چنین رویدادی توافق نداشته باشیم، حضور زنان ایرانی در آموزش عالی و آموزش یک دستاورد بزرگ است. ایران به حق می‌تواند به خود ببالد که فارغ از تعصبات و سنت‌های به ظاهر مذهبی حق ادامه تحصیل را برای زنان کشور به رسمیت شناخته است.
با این حال این حضور گسترده در آموزش عالی به مشارکت اقتصادی تبدیل نشده است. نرخ مشارکت زنان ایرانی در بازار کار بین 11 تا 13 درصد است در حالی که یک دهه پیش این نرخ به 17 درصد رسیده بود، در سال 1384 روند صعودی آن متوقف شد و روند کاهشی آن شروع شد. این در حالی است که نرخ جهانی مشارکت زنان در بازار کار به 40 درصد می‌رسد و در بسیاری از کشورهای منطقه و جهان درصد زنان تحصیلکرده به مراتب کمتر از ایران است. عدم مشارکت زنان در اقتصاد کشور فرآیند توسعه اقتصادی و رشد اجتماعی کشور ما را از یکی از اصلی‌ترین نیروهای محرک و پیشرانش محروم کرده است و معضلی است که باید برای آن چاره‌اندیشی کرد.
مانند همیشه درباره علل و عوامل چنین رویدادی بحث‌های مختلفی وجود دارد. با این حال به نظر می‌رسد اولین دلیل چنین رویدادی دادن اولویت به مردان و تبعیض آشکار و بی‌پرده در محیط‌های کاری به نفع ایشان است. بارها بخشنامه‌های مختلفی صادر شده‌اند که زنان را از کار حتی به‌عنوان اپراتور تلفن در ادارات منع کرده‌اند. سهم زنان در دریافت اعتبارات بانکی بسیار ناچیز است و بسیاری از زنان کارآفرین با مشکلات و چالش‌های فراوانی مواجه هستند. بسیاری باور ندارند که ایشان که مادران موفق و مدیران مبرز خانواده هستند، می‌توانند در عرصه اقتصاد و فعالیت‌های اقتصادی هم موفق باشند.
حین تماشای فیلم ملاله این نکته به ذهنم رسید همان‌طور که حق ادامه تحصیل و فراگیری دانش یک حق مسلم و غیرقابل انکار است، حق امرار معاش هم یک حق مسلم و غیرقابل انکار است. ایران و مردم ایران حق ادامه تحصیل را مدت‌هاست که پذیرفته‌اند و این روزها کمتر می‌شنویم کسی مانع ادامه تحصیل زنان و دختران در جامعه ما بشود. برخلاف پاکستان، ایران بیشتر از مدرسه‌هایی که می‌سازد می‌گوید تا مدرسه‌هایی که تخریب شده‌اند. حالا زمان آن رسیده است که حق امرار معاش و کسب درآمد برای داشتن یک زندگی بهتر را برای همه مستقل از جنسیت، نژاد، قومیت و مذهب به رسمیت بشناسیم.
بسیاری از بهانه‌هایی که در مخالفت با حضور فعال و گسترده زنان در بازار کار آورده می‌شوند، برخاسته از کژاندیشی‌ها و کاستی‌های ساختاری هستند که قابل جبران هستند. آنچه که قابل جبران نیست، هزینه‌ای است که فرآیند توسعه در کشور به واسطه غیبت نیمی از نیروی کار بالقوه که تحصیلکرده‌‌تر نیز هست، می‌پردازد. اگر پاکستان ملاله آموزش را دارد وقت آن است که ایران ملاله کارآفرینی برای زنان را معرفی کند تا جایگاهی درخور تلاش‌های زنان ایرانی در دنیا و جهان اسلام داشته باشد.

نظر شما در مورد این نوشته چیست؟

در پایین مشخصات خود را پر کنید یا برای ورود روی یکی از نمادها کلیک کنید:

نماد WordPress.com

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری WordPress.com خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

عکس فیسبوک

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری Facebook خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

درحال اتصال به %s

وب‌نوشت روی WordPress.com. قالب Baskerville 2 از Anders Noren.

بالا ↑

%d وب‌نوشت‌نویس این را دوست دارند: