آخرین سرمقاله ام برای روزنامه فرهیختگان در سال 1394. سال پر حادثه ای بود ولی سال بازگشت عقلانیت به سیاست و اقتصاد در کشور. سال 1395 هم سالی در خور یادآوری خواهد بود.
آخرین یادداشت هر سالی فرصتی است برای یادآوری رویدادهای سالی که رو به پایان است و آرزوی پیروزی در سالی که فرا میرسد. سالی که به پایان رسید سال بازگشت به عقلانیت در سیاست و اقتصاد کشور بود؛ سالی که فرا میرسد سال عملگرایی و استفاده از فرصتهاست.
در تاریخ تحولات اقتصادی و اجتماعی کشور ما سال 1394 هجری خورشیدی به یادگار خواهد ماند. سالی که در آن شاهد به نتیجه رسیدن مذاکرات فشرده دولت ایران با 6 دولت دیگر از جمله پنج دولت عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل متحد بودیم. توافق هستهای و برجام برخاسته از آن درنهایت به ثمر رسید و اقتصاد کشورمان وارد دوران پساتحریم شد. در کمتر دورهای از تاریخ سرزمینمان افکار عمومی تا به این حد درگیر مذاکرات دیپلماتیک بودند. به یمن حضور خبرنگاران داخلی و شبکههای اجتماعی، بسیاری از کوچکترین رویدادها و شرایط فضای مذاکرات باخبر میشدند. دیگر مذاکرات پشت درهای بسته روی نمیدهند تا گفتوگوهایی باشند که تنها از طریق بیانیههای رسمی نتایج آنها اعلام شود. برای اولینبار در تاریخ معاصر همه اقشار مردم ایران متوجه سختی و ظرافت تعامل با کشورها و دولتها شدند. همه دیدند که کاغذپاره دانستن قوانین بینالمللی و قطعنامههای سازمان ملل بیشتر خبر از بیخبری از شرایط جهان امروز میدهد تا شجاعت و شهامت در استقلالطلبی و قدرت در تکاپویی جهانی. درباره اندازه و سرعت بروز نتایج اقتصادی برجام و گذار از دوران پساتحریم به اقتصادی در همتنیده با اقتصاد جهانی نظرهای گوناگونی ابراز میشود. با این حال در بعد اقتصادی بسیاری از بازیگران و فعالان همان درس مذاکرات را فراگرفتند. حتی اگر بتوان قواعد بازی و قوانین فعالیتهای اقتصادی را برای مدتی در نظر نگرفت، درنهایت انباشت هزینهها و افزایش ریسک و خطرات ناشی از بیرویگی باعث میشود تا همه بخواهند به چارچوبی قانونمند بازگردند. مانند روند مذاکرات برجام، این فعالان اقتصادی متوجه سختی و ظرافت بازگشت اقتصاد به مسیر و روند طبیعی آن شدهاند. بینظمیهای مالی، تعهدات انباشتشده و وامهای پرداختنشده همه و همه دست به دست هم دادند تا شکوفایی اقتصادی را دشوار کنند. فعالان اقتصادی کشور اکنون میدانند هزینههای پنهان و آشکار بیخردیها آنقدر هست که یکشبه جبران نشود.
سال 1394 را میتوان سال بازگشت عقلانیت به عرصه سیاست و اقتصاد دانست. سالی که هزینههای واقعی اشتباهات گذشته برای همه گروهها و اقشار آشکار شد. کسی دیگر نمیتواند درباره بازگشت سریع و کمهزینه اقتصاد کشور به مسیر طبیعیاش وعدهای خیالی بدهد. با این حال در هر فعالیت اقتصادی دانستن هزینهها و واقعبینی امیدبخش هستند.
حرکت اقتصادی بدون نقشه با کوچکشماری هزینهها همراه است. این امر قاعدتا زیانبار خواهد بود. به نظر من اقتصاد مانند همه تلاشهای سترگ گذشته با گامهای پیوسته ولو کوچک راههای طولانی را خواهد پیمود. خودفریبی درباره گامهای بلندی که امکان برداشته شدنشان نیست تنها سرخوردگی به بار خواهد آورد.
از این روست که سال 1395 خورشیدی را میتوان سال عملگرایی و استفاده از فرصتها دانست. سالی که فعالان اقتصادی با درک هزینهها خواهند کوشید از فرصتهای موجود در چارچوبی عقلانی بهره ببرند. در حالی که بهای نفت افزایش اندکی یافته است، فعالان اقتصادی میتوانند از فرصتهای مختلف در صنایعی مانند جهانگردی، فناوری، تجارت خارجی و بازارهای منطقهای بهره ببرند. نگرانیها همان هستند که در سال 1394 بودهاند، ولی به لطف برجام و فرارسیدن دوران پساتحریم در سال 1395 فرصتها از نگرانیها بیشترند. کاری که در پیشروی کارآفرینان ایرانی است آسان نیست، ولی هیچ کار سترگی آسان نیست. ایرانیان در سالی که رو به پایان است، بهخوبی این واقعیت را درک کردهاند؛ البته کارهای سترگ پاداشهایی ماندگار دارند.
نظر شما در مورد این نوشته چیست؟