سرمقاله ام برای روزنامه فرهیختگان روز دوشنبه هفدهم اسفندماه که به فعالیتهای نیکوکارانه شب عید می پردازد.
ایام عید نوروز نزدیک می شود و همراه با خرید عید فعالیتهای خیرخواهانه نیز شدت می گیرند. دوستی در حال جمع کردن لباس نو برای خانواده های مختلف است، دیگری پیشنهاد می کند برای کودکان بستری در بیمارستانها عروسک تهیه شود و همینطور ایده ها ادامه دارند. در کنار گروههای مردمی و افراد خیر و نیکوکار سازمانها و نهادهایی مانند کمیته امداد امام خمینی، سازمان صدا و سیما و وزارت آموزش و پرورش هم به سازماندهی جمع آوری هدایای نوروزی می پردازند. جشن نوروزی یکی از فعالیتهای سالانه سازمان صدا و سیماست که در سراسر کشور برگزار می شوند. این سنت نیک به شادی روزهای نوروز می افزاید و نوید می دهد که زنده شدن امید به شکوفایی و سرسبزی در فصل بهار منحصر به طبیعت نیست و شامل انسانیت و بشردوستی نیز می شود.
با اینحال بنظر می رسد در بحبوحه فعالیتهای خیرین و دعوت از مردم برای شرکت در این برنامه ها کسی چندان به این نکته توجه نمی کند: این برنامه ها و فعالیتها در مبارزه با فقر و ایجاد رفاه پایدار در جامعه تا چه حد کارآمد و کارآ بوده اند؟ این نکته ایست که بسیاری از ناظران و فعالان اجتماعی از کنار آن براحتی می گذرند. در نیت خیر نیکوکاران شکی نیست و باز شکی نیست که مردم نجیب و بزرگ ایران در حال کهنسالترین آیین فرهنگی جهان را جشن می گیرند آماده کمک به همنوع و هموطنان خود می باشند. با این حال نیت تعیین کننده کارآیی نیست و کارآمدی چنین برنامه هایی تابع متغیرها و عوامل مختلفیست. با توجه به حجم فعالیتها و سرمایه ای که صرف چنین برنامه هایی می شود بنظر می رسد که زمان جمع آوری آمار درباره و اندازه گیری کارآیی این برنامه ها فرارسیده است.
برخلاف سایر فعالیتهای اقتصادی یا تولیدی اندازه گیری کارآیی برنامه های اینچنینی تنها با استفاده از شاخصهای تک بعدی میسر نیست. چنین شاخصهایی تمام ابعاد اقتصادی – اجتماعی چنین برنامه هایی را در نظر نمی گیرند و برای سنجش کارآیی چنین برنامه هایی باید هم هزینه ها و هم آثار آنها را بخوبی سنجید. چنین کاری بدون تعریف حوزه فعالیت و تاثیرگذاری این برنامه ها ممکن نیست. فقدان مطالعات کاربردی و آمار درباره این حوزه از فعالیتهای جوامع منحصر به ایران نیست. کارآیی سازمانهای خیریه و عام المنفعه از مواردیست که درباره آن تحقیقات پراکنده ای صورت گرفته است و تحقیقات معمولا منحصر و محدود به روش شناسی رشته های مختلف بوده است. اندک پژوهشگرانی با استفاده از چهارچوبهای بین رشته ای به تحقیق درباره برنامه های خیریه و جمع آوری هدایا و کمک پرداخته اند.
این درست است که افراد نیکوکار با نیتی خیر از فرصتهای مختلف استفاده می کنند تا ضمن خدمت به جامعه ارزش افزوده ای با ارائه خدمات به اقشار محروم ایجاد کنند. ایشان معمولا نوآورانه و با تحمل ریسک بالا وارد این راه می شوند و از محدودیت منابع نمی ترسند. با اینحال نباید فراموش کرد که بدون سنجش موفقیت فعالیتهای ایشان تخصیص بهینه منابع و تعریف استراتژیهای کارا و موثر ممکن نیست. هر چه باشد منابع محدودند و تخصیص بهینه آنها تنها راه افزایش تاثیر و حوزه اثر گذاری چنین برنامه هاییست.
فراموش نباید کرد که مطالعه کارکرد و عوامل موثر بر کارآیی چنین برنامه هایی ضمن کمک به بهینه سازی فعالیتهای خیرخواهانه در جامعه در تشویق کارآفرینی در کشور نیز موثر خواهد بود. هر چه باشد برنامه هایی مشابه جمع آوری هدایا با پیامهای مشابهی این روزها در کشورهای توسعه یافته برای جمع آوری و تهیه سرمایه مورد نیاز کارآفرینان و هنرمندان استفاده می شوند. موفقیت این برنامه ها در هدایت سرمایه های خرد به سوی پروژه های پربازده و نوآورانه باعث نشاط کارآفرینی و نوآورانه در این کشورها شده است. مطالعه فعالیتهای خیرخواهانه در کشورمان و درک رابطه علت و معلول در تصمیم به مشارکت در این برنامه ها و کمی سازی رابطه متغیرهای اقتصادی و اجتماعی گام بلندی در ایجاد چنین نشاطی در کشور و بهره گیری از تجارب کسب شده در این ایام نوروزی می باشد.
نظر شما در مورد این نوشته چیست؟