نهادهای نوپا و تاریخ کهن

دانشگاه ویرجینیاتک و در سال 1872 تاسیس شده است و این یعنی 138 سال پیش. دانشگاههای قدیمتری هم وجود دارند مثل هاروارد و یا کالج ویلیام و مری که در قرن هفدهم  تاسیس شده اند. در نتیجه ویرجینیا تک جزء قدیمیترین دانشگاههای آمریکا نیست.  روزنامه مستقل دانشجویی این دانشگاه  که تماما توسط دانشجویان اداره  و منتشر می شود در سال 1903 تاسیس شده است و الان در یکصد و هفتمین سال انتشار خود است. من بعید می دانم ما بتوانیم در کشورمان دانشگاهی پیدا کنیم که یکصد و هفت سال قدمت داشته باشد. یکصد و هفت سال پیش در ایران روزنامه هایی منتشر می شده اند، که اکنون هیچکدامشان وجود ندارند. بر خلاف کشورهای توسعه یافته نهادهای مدرن؛ روزنامه، دانشگاه، بانک، اتحادیه و احزاب در کشور ما بسیار جوان هستند.  و تاریخی پر فراز و نشیب داشته اند و تنها در موارد معدودی آنقدر بوده اند تا به سنتی تبدیل شوند با هویت ایرانی. دولتها، دخالتهای خارجی و تحولات سیاسی همواره در کار آنها وقفه ایجاد کرده اند.

نمونه دیگر دیروز آقای کامرون به نخست وزیری بریتانیای کبیر رسید، این نماینده عضو حزب محافظه کار یا توری به سنت حزبی متکی است که به دوره چارلز دوم می رسد. این یعنی بیش از سیصد سال فعالیت حزبی و نهادی. بهتر است به خودمان دروغ نگوئیم در کشور ما هیچ حزبی به معنای واقعی حزب و نه به معنای باشگاه روشنفکران و نخبگان نمی تواند قدمت خود را بیش از پنجاه سال بداند. و این یکی از تناقضات زندگی سیاسی اجتماعی اقتصادی جامعه ماست. درحالیکه ما به سنتهای کهن تاریخی خود می بالیم و خود را وارث فرهنگی غنی و ریشه دار می دانیم نهادهای جامعه ما  جوان هستند و ما درباره آنها بی تجربه ایم.

ما از معدود ملتهایی هستیم که می توانیم سابقه خود را تا 25 قرن پیش ردیابی کنیم. و به همین خاطر حتی خود را برتر از سایر ملل می دانیم. اما این سابقه به این معنا نیست که از کارکردهای نهادهای مختلف کاملا آگاهیم، با اینحال مرتب برای درک کارکرد این نهادها در حال شبیه سازی آنها با تجربه تاریخیمان هستیم و در صفحات تاریخ خودمان بدنبال نمونه ها و مثالهای مشابه این نهادها می گردیم. گاهی حتی خودمان را مبدع این نهادها و صاحب حق هم می دانیم. بعنان مثال تاریخ شوراها و مجالس قانونگذاری در کشورمان و در دنیای اسلام را در نظر بگیرید

در قرآن آمده است «وامرهم شوری بینهم» شور و مشورت یکی از توصیه ها و رهنمودهای اسلامی می تواند باشد. اما در تاریخ اسلام از خلفای راشدین که بگذریم چه اثری از نهاد شورا هست؟ (سوال است شاید من اشتباه می کنم) در تاریخ ایران چه اثری از آثار نهادهایی شبیه شورا یا پارلمان یا سنا هست؟  یا مکانیسمی برای انتخاب کسانی که باید برای اداره امور مشورت کنند؟ واقعیت قضیه اینجاست درحالیکه ایده اولیه  بسیاری از نهادهای مدرن در دستورات دینی ما وجود دارند، خود این نهادها در تاریخ ما غایبند. شاید بهتر باشد ما بپذیریم که کشوری کهنسال با تجربه اندک در نهادهای مدرن هستیم. و اینقدر نکوشیم نهادهای دنیای امروز را به رویدادهایی در دنیای باستان مربوط کنیم که چندان ربطی به این نهادها ندارند.

5 پاسخ به ‘نهادهای نوپا و تاریخ کهن

Add yours

  1. با اینکه فکر می کنم این حرف که ما به طور کاذب خود را برتر از تمدنهای دیگر می پنداریم صحیح است، اما نباید غافل شد که ما این شیوه مشورتی را در حد و اندازه خوبی داشتیم. انتخاب داریوش به شاهی (که داستان های بیهوده هم در مورد ان ساخته شده، اما در حقیقت مشورت بزرگان هخامنشی بوده) و مجلس مهستان در دوره اشکانی از ان دست هستند. اینکه خودکامگی بعد از انقلاب مشروطه دوباره شکل گرفت جای تاسف دارد.

  2. اما هیچکدام از این دو مورد به سنت تاریخی تبدیل نشدند. بر خلاف سناتورها در رم و آزادمردان در آتن ما در هیچ جای تاریخمان طبقه مقنن نداریم که هویت اجتماعی داشته باشند…. در مورد داریوش هم من نمی خواهم تو ذوق شما بزنم اما چه چیز ما به داریوش شبیه است؟

  3. «ما» مسئله عمده ای است. بیشتر افرادی تلقی ایده الیستی و کاذبی از «ما» دارند. منشا سوئ تفاهم چه در مورد اروپای معاصر «تعمیم» نادرستی است که از «ما» میشود .و وقتی این به جامعه معاصر ایران لینک میشود توقعات علط و توصیف های نادرستی بدست میدهد.

بیان دیدگاه

ساخت یک وب‌گاه یا وب‌نوشت رایگان در WordPress.com.

بالا ↑