با دوستی که چند روزیست در دانشگاهی در تهران مشغول بکار شده است صحبت می کردم. گفت:« به من دفتری داده اند تا شروع کنم. در این دفتر یک کامپیوتر است که شبکه ندارد، یک پرینتر لیزری هست که تونر ندارد و یک تلفن هست که سیم ندارد و کار نمی کند. »
فکر کردم که کارت شبکه مساله واحد کامپیوتر است و نه دانشکده و درست می شود. طبیعیست که انبار تونر نداشته باشد و آنرا سفارش خواهند داد. حتی می پذیرم که فرد تحویل دهنده ممکن است از نبود تونر بی اطلاع بوده باشد. و تازه متوجه آن شده باشد.
اما هر چه فکر کردم نتوانستم بفهمم که چرا تلفن بدون سیم اتصال است! مگر سیم اتصال نایاب است و یا فردی ممکن است فکر کند که تلفن بدون سیم هم کار خواهد کرد.
در واقع با این ابزار این دوست محقق نخواهد توانست کاری کند و تولید نخواهد داشت. دانشگاه مذکور ابزاری تهیه کرده است و برای آنها بهایی پرداخته است، اما به علت فقدان اجزا مکمل این سرمایه گذاری باعث افزایش خروجی نمی شود.
حال بیایید فرض کنیم بجای این دانشگاه دولتی پشتگرم به بودجه نفتی دانشگاه او یک موسسه خصوصی بود که شهریه دانشجویان و انجام پروژه های تحقیقاتی منابع درآمد و بودجه آن بودند. اجرا و انجام وظایف و پروژه ها حایز اهمیت می شدند و به او ابزاری داده می شد که بتواند کار کند و نه آنکه در اتاقی بنشیند تا کارت شبکه، تونر پرینتر و سیم تلفن برسد تا شاید او بتواند کاری کند.
نظر شما در مورد این نوشته چیست؟