بازنشسته شدن اساتید دانشگاههای مختلف در ماههای اخیر از زاویه های بسیاری بررسی شده است. بسیاری از منتقدان به این نکته اشاره دارند که بازنشستگی این اساتید با تجربه باعث محرومیت دانشجویان و جامعه دانش پژوه از تجارب و آموخته های ایشان می شود. نکته ای که نگارنده با آن موافق است. با اینحال این حوادث واقعیت دیگری را یادآور می شود و آن این است که سیستم دانشگاهی در ایران بخشی از سیستم دولتی است.
استخدام در هیاتهای علمی و ادامه کار در این دانشگاهها تابع آئین نامه های دولتیست. این دانشگاهها، در کنار دانشگاه آزاد اسلامی، تنها کارفرمایان محتمل برای یک مشتاق تدریس در دانشگاه می باشند. نگارنده بی آنکه قصد تایید کردن اقدامات اخیر را داشته باشد، مایل به یادآوری این نکته است هر کارفرمایی و از آنجمله دولت خود را محق می داند که به خدمت کسانیکه ایشان را، به هر دلیلی مناسب نمی داند، پایان دهد. برای جلوگیری از تکرار رویدادهای مشابه رقابت میان دانشگاهها و استقلال ایشان در انتخاب اعضاء هیاتهای علمی ضروری و حیاتیست.
حوادث اخیر لزوم تاسیس و گسترش دانشگاههای خصوصی را آشکار می کنند. ایجاد این دانشگاهها علاوه بر ایجاد جایگاه مناسبی برای ادامه فعالیت چنین اساتید با سابقه ای باعث ایجاد رقابت در جذب اساتید و ارتقاء کیفیت دانشگاهی می شود. دانشگاههای خصوصی با فاصله گرفتن از مشغولیتها و نگرانیهای سیاستمداران و با جدا شدن از حوزه دولت می توانند خود را وقف دانش و تحقیق نمایند.
همانگونه که ایجاد مدارس غیر انتفاعی اجازه و امکان ادامه خدمت به بسیاری از دبیران با سابقه را داد و با ایجاد یک بازار رقابتی برای استخدام آموزگار در آموزش عمومی باعث ارتقاء کیفیت آموزش و جذب برخی نیروهای کارآمد شد، اکنون زمان ایجاد دانشگاهها خصوصیست که بتوانند جایگاه ادامه خدمت اساتید، رقابت در کیفیت تحقیق و گزینه ای در کنار دانشگاههای دولتی ماوراء سیاست ورزیها باشند. حوادث اخیر دلایل بسیاری دارند و از میان این دلایل کمتر کسی به انحصار دولتی در آموزش عالی اشاره می کند، که یکی از ریشه های اخذ چنین تصمیماتی می باشد. و شاید یادآوری این نکته ضروری باشد که کمتر دولتی در گذشته به کاهش این انحصار پرداخته است.
نظر شما در مورد این نوشته چیست؟