در یکصد و دومین سال پس از مشروطه قرار داریم که به زعم بسیاری آغاز حکومت قانون و استفاده از قراردادهای اجتماعی بجای قواعد عرفی می باشد. اما و آیا قواعد بازی در ایران واضح و آشکار است؟ نگارنده برای این پرسش پاسخی ندارد که قابل تعمیم به همه اعضای جامعه اقتصادی ایران باشد. تجربه هر فرد و هر عضو این جامعه متفاوت از دیگریست.
با اینحال به نظر می رسد که طی یکصد و دو سال گذشته قواعد بازی به دفعات تغییر کرده است . قوانین هرگز بطور یکسان اجرا نشده اند. معضل کارآفرینان و سرمایه داران، کارگران و مصرف کنندگان همچنان این بوده است که قواعد بازی می توانسته اند هر لحظه تغییر کنند. این امر بویژه شامل قوانین می گردد که اجرا و شدت اجرای آنها متغیر بوده است. نکته قابل توجه طی این سالیان، بویژه درباره فعالیتهای اقتصادی، این بوده است که دستگاهها اجرایی بارها و بارها به قانونگذاری درباره فعالیتهای اقتصادی پرداخته اند. بدین ترتیب یکی از اعضاء سیستم اقتصادی، در اینجا دولت یا قوه مجریه، که خود بزرگترین مالک و کارفرما در جامعه ماست به تعیین و تغییر قواعد بازی پرداخته است.
پرسش این است که آیا تفکیک قوا به معنای آن نیست که قانونگذاری وظیفه قوه مقنه و در اینجا مجلس شورای اسلامی، و اجرای آن وظیفه قوه مجریه و در اینجا دولت است؟ آیا زمان آن نرسیده است که مجلس قدم پیش گذاشته حدودی برای بخشنامه های دولتی و تفسیر مجریان قانون از قوانین تعیین کند؟
اين حد و حدود براي دولت و مجلس در قوانين موجود است اما نكته اينجاست كه زياده خواهي دولت به بخشنامه و آئين نامه محدود نمي شود.
به عنوان مثال طرح تحول اقتصادي كه دولت راسا اقدام به اجراي مقدمات آن نموده است.
طبق آمار تا كنون حدودا بيست و سه ميليون نفر از شهروندان ايراني در قالب اظهارنامه وضعيت خانوار اطلاعات مورد نياز را به دولت تحويل داده اند حال آنكه هنوز هيچ قانون يا مصوبه اي براي چنين هزينه كلاني نه در بودجه ساليانه نه در برنامه چهار ساله و نه در قالب يك قانون كلي مطرح نيست. ضمنا معلوم نيست مثلا در صورت اظهار نادرست وضعيت خانوار توسط يكي از شهروندان طبق كدام ماده يا تبصره براي او مجازات تعيين مي شود.
سوال ديگر اينكه هزينه همين برگزاري مقدمات طرح تحول اقتصادي تا به امروز از محل كدام بند يا تبصره بودجه تامين شده است؟ شايد از همان كيسه اي كه پارسال ميلياردها دلار بنزين وارد كشور شد.
از نظرتان ممنونم