صنعت خصوصی و تلویزیون دولتی

اعلام خطر ورشکستگی باشگاه فوتبال شیرین  فراز کرمانشاه بار دیگر توجه را به حضور بخش خصوصی در ورزش کسود و فوتبال خصوصی جلب کرده است. بسیاری می دانند برخلاف لیگهای عمده فوتبال جهان منبع درآمد اصلی لیگ فوتبال ایران نه از طریق بخش مسابقات تلویزیونی بلکه از طریق تبلیغات کالا و فروش بلیط است.  به این ترتیب باشگاه نسبتا کوچکی مانند شیرین فراز کرمانشاه که نه دسترسی به ورزشگاه عمده ای دارد و نه در مرکزی صنعتی- تجاری واقع است محکوم به ورشکستگیست.  

 در این ماجرا تناقض باورهای بسیاری از سیاستمداران و  دست اندرکاران ورزش، درباره بخش خصوصی و حضور آن در عرصه ها گوناگون بویژه فوتبال آشکار می گردد. بسیاری بر این باورند که بخش خصوصی دارای خزانه ایست و یا مانند دولت محترم پشتگرم به منابع نفتی که می تواند آنرا در عرصه فوتبال خرج نماید. حال آنکه بخش خصوصی زنده به فعالیت سودآور اقتصادیست و نه خرج منابع. اجازه فعالیت به شیرین فراز کرمانشاه و استقلال اهواز به عنوان باشگاههای خصوصی در واقع رخصت خرج کردن بوده است و نه مجوز فعالیت اقتصادی.

  سوال این نیست که چرا  زمین تمرین در اختیار شیرین فراز کرمانشاه قرار نگرفته است و یا چرا مسئولان استان و شهر کرمانشاه کاری نتوانسته اند برای کمک به این تیم انجام دهند. سوال این است که چرا حقوق مادی و معنوی بازی فوتبال به باشگاههای فوتبال تعلق ندارد؟ و درآمدی از طریق پخش تلویزیونی بازیهایشان نصیبشان نمی شود؟ در تاریخ لیگهای کشورهای بسیاری مدیران با استفاده از ابزار رسانه ها موفق به کسب درآمد و در برخی موارد نجات لیگ و فدراسیون مربوطه شده اند. 

به عنوان نمونه آلوین روزل کمیسیونر لیگ فوتبال آمریکا در دهه شصت میلادی به نمایندگی از همه تیمهای لیگ حق پخش بازیهای فوتبال را به حراج گذاشت و شبکه سی بی اس برنده این مناقصه شد. این حادثه نقطه عطفی در دنیای فوتبال آمریکایی بود که باعث افزایش محبوبیت همگانی و افزایش نجومی درآمد تیمهای حاضر در آن شد.

پرسش اول این است که چرا صداو سیما بازیهای فوتبال را پخش می کند: برای حمایت از ورزش؟ برای پر کردن اوقات فراغت بینندگان؟ برای ادای وظیفه؟ یا برای آنکه برای تماشای بازی فوتبال در جامعه تقاضا هست؟ همچنین باید پرسید مردم چرا بازیهای فوتبال را نگاه می کنند: چون کار دیگری در اوقات فراغت خود نمی توانند کنند؟ چون می خواهند بازی فوتبال را یاد بگیرند؟ یا چون به بازی فوتبال علاقه دارند و از تماشای آن لذت می برند و ترجیح می دهند به جای تماشای شبکه چهار، یا ماهواره، یا فیلم ویدیویی و یا همنشینی با اعضاء خانواده بازی تیم مورد علاقه خود را تماشا کنند؟

 واقعیت اینجاست که بسیاری بازیهای فوتبال را تماشا می کنند چون از تماشای آن سرگرم می شوند و لذت می برند و مطلوبیت خود را حداکثر می کنند. در نتیجه بین تعداد بینندگان بازی استقلال و پرسپولیس و یک سریال تلویزیونی تفاوت عمده ایست. و صدا و سیما از برای این تقاضاست که بازیها را پخش می کند. از آنجا که این محصولیست که بدون تیمهای فوتبال عرضه آن ممکن نیست، لاجرم باشگاههای فوتبال را از آن سهمی شایسته و بایسته است.

نیازی به یادآوری نیست که با توجه به علاقه همگانی به ورزش فوتبال چنین گامی راهگشای ایجاد زیرساختی قوی و تسهیلات ورزشی مدرنی خواهد بود که آینده فوتبال ایران را در عرصه بین المللی تضمین خواهد کرد.

 پویان هم در اینباره نوشته است.  

 

1 دیدگاه برای «صنعت خصوصی و تلویزیون دولتی»

مال خودتان را بیفزایید

  1. دو تا سئوال
    همانطور که شما ذکر کردید یکی از مشکلات موجود مونوپل بودن صنعت رسانه در پخش مسابقات فوتبال و دولتی بودن باشگاههاست. حالا بیاید فرض کنیم که هم بازار رقابتی شده و شبکه های مختلف برای پخش مسابقات وجود دارند و هم باشگاهها خصوصیند. سئوال: درآمد آگهی های حین پخش مسابقات چقدر تغییر می کنه؟ (صنعت رقابتیه و دیگه قیمت آگهی ها در پایین ترین حد ممکن قرار گرفته) توی این حالت، احتمالاً حق پخش مثلا یک دقیقه از مسابقه نباید خیلی بیشتر از حق پخش یک دقیقه آگهی باشه. وگرنه که تلویزیون مربوطه ترجیح میده آگهی پخش کنه تا فوتبال. اختلاف بین درآمدی که تلویزیون انحصارگر از آگهیهاش میگرفته و به دستور دولت به باشگاه میداده و حق پخشی که تلویزیون بازار رقابتی به باشگاه میده چقدره؟ یعنی کدومش پول بیشتری رو به سمت باشگاه سرازیر می کنه؟ ایکاش بشه اینو بطور کمی محاسبه کرد.
    2- توی اقتصاد خصوصی چیزی که خیلی مطرحه کاراییه. یعنی اگه بازیکن بدرد تیم نخوره وظیفشه که غزل خداحافظی رو بخونه و میدون رو برای یکی بهتر از خودش خالی کنه که توی ایران هزار هزار ماشاا… دست بالای دست بسیار است. از طرفی بازیکنهای بدردبخور هم دیگه دستمزدهای الان راضیشون نمیکنه و از طرفی چون مهارت دارن، خیلی بهتر از الان میتونن جذب تیمهای خارجی در سطح بالاتر بشن که خودش یه منبع درآمد عالی هم برای بازیکن و هم برای باشگاست. به نظر شما در چنین حالتی مونوپول بودن یا رقابتی بودن صنعت رسانه چقدر می تونه مهم باشه؟

نظر شما در مورد این نوشته چیست؟

در پایین مشخصات خود را پر کنید یا برای ورود روی یکی از نمادها کلیک کنید:

نماد WordPress.com

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری WordPress.com خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

تصویر توییتر

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری Twitter خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

عکس فیسبوک

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری Facebook خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

درحال اتصال به %s

وب‌نوشت روی WordPress.com. قالب Baskerville 2 از Anders Noren.

بالا ↑

%d وب‌نوشت‌نویس این را دوست دارند: